تبار شناسی قوم پشتون(نژادآریایی یا از قوم بنی اسراییل؟)
پشتون یک قوم باستانی است که قرن هاست در منطقه میان بر هند و خراسان ساکن است. این ملت افغان با نام های پختون، پشتون، پتهان و افغان شناخته می شود. تاریخ قوم پشتون نیز مانند بسیاری از دیگر اقوام به یک معمای تاریخی تبدیل شده است. در دوره های مختلف، مورخان، محققان، اندیشمندان و متخصصان انسان شناسی تلاش های بسیاری برای حل این معما انجام داده اند، اما بیشتر تاریخ نگاری ها یا تحت تأثیر یک طرح از پیش تعیین شده و سفارش های خاص نوشته شده اند یا از کتاب های تحقیقاتی و نظریه های موجود در مورد تاریخ پشتون ها گرفته شده اند که اغلب بر اساس حمایت یا مخالفت با آنها نگاشته شده است. با این حال، می توان با در نظر گرفتن تمامی این منابع تاریخی و بهره گیری از علوم نوین به نتایجی رسید و تاریخ جامع تری نوشت. [1]
پشتون و بنی اسرائیل
در رابطه با قوم پشتون، یکی از قدیمی ترین و رایج ترین روایت ها این است که پشتون ها از نسل بنی اسرائیل هستند. کهن ترین سند مکتوب در این زمینه از سده شانزدهم میلادی در کتاب "آیین اکبری" آمده است. این کتاب توسط ابوالفضل در سال های 1597 تا 1598 میلادی تالیف شد و تنها به صورت مختصر به پشتون ها پرداخته است. در سده هفدهم، کتاب دیگری به نام "اسرار الافغان"[2] در سال 1604 میلادی به طور مفصل به این روایت پرداخته و نظریه پیوند پشتون ها با بنی اسرائیل را مطرح کرده است. اما کتابی که به شکل جامع تری به اصل و نسب پشتون ها پرداخته، "تاریخ خان جهانی و مخزن افغانی"[3] اثر نعمت الله هروی است. در این کتاب، اگرچه تفاوت هایی با روایت های دیگر وجود دارد، اما عناصر اصلی و پایه ای مشابه اند و نویسنده تلاش کرده است پشتون ها را به بنی اسرائیل نسبت دهد.
از آنجا که نعمت الله هروی این کتاب را به درخواست حاکمان وقت نوشته بود، سبک کتاب بیشتر جنبه تخیلی دارد تا تحقیقی. به همین دلیل، برخی از تاریخ نگاران و محققین پشتون این نظریه را افسانه ای می دانند و معتقدند که این فرضیه به عنوان پاسخی واکنشی ایجاد شده است. گفته می شود که این نظریه به دلایل خاص و با اهداف سیاسی و اجتماعی ساخته شده است.
این نظریه تا حدودی ریشه در سنت های کهن پشتون ها دارد که نعمت الله هروی آن ها را گردآوری کرده و سپس با افزودن جزئیات جدید، آن را در قالب تازه ای ارائه کرده است. الفنستن، یکی از پژوهشگران، در بررسی این نظریه نتیجه می گیرد که ”هرچه این نظریه [پشتون ها از بنی اسرائیل] با دقت بیشتری مطالعه شود، به دلیل تناقضات آن، بی اعتبار تر می گردد. “[4] غنی خان در کتاب ”پشتون: یک طرح کلی“ می نویسد که پشتون ها، صرف نظر از ریشه های نژادیشان نمی توانند از قوم بنی اسرائیل باشند. [5]
پس از انتشار کتاب ”مخزن افغانی“ اثر نعمت الله هروی، گرایش به نوشتن درباره این موضوع فزونی یافت. برخی تاریخ نگاران برای تایید و برخی برای رد آن کتاب ها نوشتند. نه تنها تاریخ نگاران شرقی بلکه مورخان غربی نیز به این موضوع علاقه خاصی نشان دادند. نظریه نعمت الله هروی در مورد بنی اسرائیلی بودن پشتون ها محبوبیت گسترده ای یافت و به گونه ای که تقریباً هر پشتونی بر پذیرش و تایید آن پافشاری می کرد.
پشتون ها و نژاد آریایی:
علاوه بر نظریه ی اسرائیلی تبار بودن، نظریه ی پیوند پشتون ها با نژاد آریایی نیز بسیار مورد توجه قرار گرفته است. این نظریه در قرن بیستم مطرح شد و پیش از آن هیچ منبعی درباره ی آن وجود نداشت. پیشگام این نظریه احمد علی گِهزار بود که با دلایلی استوار سعی در اثبات آن داشت. در این زمینه، آقای عبدالحی با استناد به منابع مختلف و پس از اثبات آریایی بودن پشتون ها چنین می نویسد: "پشتون ها از نژاد آریایی هستند. زمانی که اقوام آریایی در سرزمین های اصلی خود میان خیوه، خوقند و بدخشان سکونت داشتند، به دلیل افزایش جمعیت به سه گروه تقسیم شدند: یک گروه از کوه های هندوکش عبور کرد و از طریق دره های کابل وارد هند شد؛ گروه دوم به سمت ایران حرکت کرد و با گذشت زمان تا کشورهای اروپایی نیز گسترش یافت؛ و گروه سوم در سرزمین اصلی شان، افغانستان، ماندگار شد و امروزه به پشتون یا افغان معروف هستند. "[6]
در تأیید و رد این نظریه نیز کتاب ها و مقالات بسیاری نگاشته شده و کوشش هایی برای اثبات آریایی بودن پشتون ها صورت گرفته است. در میان کسانی که پژوهش های عمیق تری درباره ی نژاد حقیقی پشتون ها انجام داده اند، نام مولانا عبدالقادر برجسته است. او اظهار می دارد که "مدت زیادی است که تاریخ نگاران، زبان شناسان و دانشمندان در پی یافتن منشأ نژادی پشتون ها هستند. چه آنان را آریایی، سامی، اسرائیلی، مغولی یا هر نژاد دیگری بدانیم، اما فاضل کیرو با استدلال های علمی و عالمانه نشان داده است که پشتون ها از نژادی مختلط هستند. "
بنابراین، می توان گفت پشتون ها اساساً یک قوم خالص نیستند، بلکه قومی با تبار مختلط اند. در آن ها عناصر عرب و سامی، ترک، ایرانی، یونانی، مغول، تاتار و همچنین اسپارتی و پارت وجود دارد. این سرزمین همچنین پذیرای اقوامی از گرجستان، چچن، تاجیکستان و سایر مناطق آسیای مرکزی بوده است.
علاوه بر این، نمی توان احتمال وجود یک قوم باستانی به نام «پَخت» را که در ریگ ودا به آن اشاره شده و باستان شناسان نشانه های آن را کشف کرده اند، رد کرد. شواهدی از وجود واژه های پشتو بر روی کتیبه های قدیمی با خط میخی نیز یافت شده است.
احتمال دارد که این قوم باستانی با اقوام دیگر در تعامل و امتزاج بوده و به مرور زمان، سایر قبایل نیز در آن حل شده باشند. این امتزاج فرهنگی و زبانی موجب شده تا یک فرهنگ جدید، با ویژگی های منحصر به فرد شکل بگیرد که علی رغم آن که همچنان ریشه های اصلی خود را حفظ کرده، اما به واسطه ی تأثیر اقوام جدید، شکلی متفاوت به خود گرفته است. این ترکیب فرهنگی باعث ایجاد جامعه ای متنوع و مختلط شده است و از همین رو، امروز می بینیم که هر دانشمند و محققی نظریه ای متفاوت درباره ی این قوم دارد و در عین حال، همه این نظریات به نوعی درست به نظر می رسند.
[1] ۔ انور علی، داکتر، در مطالعة تحلیلی تمدن و فرهنگ پشتون در داستان اردو، مقاله برای دکتری اردو، دانشگاه علامه اقبال اوپن، اسلامآباد 2016
[2] ۔ حسین خان افغان بن صابر بن خضر، اسرارالافغان، مرکز تحقیقات افغانستان لاهور۔ ۱۶۰۴
[3] ۔ خواجه نعمت الله هاروی، تاریخ خان جهانی و مخزن افغانی، هیئت اردو لاهور، 1986 م.
[4] ۔ Elphinstone, M., 1842. An account of the Kingdom of Caubul (Vol. 2). R. Bentley
[5] ۔ Khan, A.G., 1958. The Pathan. [Peshawar]:[University Book Agency],1958 غنی خان، پشتون: یک طرح کلی، ناشران پسران شعیب سوات 2008
[6] . Abdul Hai Habibi, “Afghan and Afghanistan.” Afghanistan, VOL. XXII No.2, Summer 1348 (1969).
نظر شما